بلند که شدم دیدم قطره های بلوری ریز بارون افتادن رو میز کنار پنجره که یه خورده باز بود باد سپردشون به من وای حالا چه جوابی بدم بهش اخه تک تک دارن ناپدید میشن!
اینو پارسال تو یه بارون قشنگ بهاری نوشتم امروز بارون میومد حسی نداشتم من چم شده ؟!!!!....
تعطیلات زیادیشم خوب نیستا! دانشگاه بهاری قشنگم شنبه دارم میام!
توی باباودخترش این خبرو خوندم بازیگراسکاری درفیلم ایرانی باورم نمیشد!
سلام. به فروشگاه اینترنتی کتاب و CD آدینه بوک با تحویل رایگان هم سر بزنید.
شما هم همینطور
همیشه دیر آپ میکنی؟
متاسفانه کیارستمی را جهان بیشتر از ما میشناسد و قدر میداند...
سلام... کوتاه و زیبا... وبلاگ خوبی داری موفق باشی و شاد
دیر اومدم مثل اینکه!پارسال خیلی با امسال فرق میکنه امسال تریپ دپ و این چیزا دیگه:))))))))دلت برای کجای دانشگاه تنگ شده بود؟!تالار ابن سینا!؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
این آدرس وبلاگ من قضیه اش خیلی جالب بود من خودم نمیدونستم:)))))))شرمنده دختر پارسی جون اینم درستش که ۶۴ داره!
پروانه را گفتند:
چون میدانی که تو را از وصل شمع جز سوختن نیست چرا گرد وی میگردی؟
گفت:
بیایید بقیشو خودتون بخونید ....
تالار ابن سینا که نگارنده ما میگه یک استرس سرخوده!محل برگزاری امتحانا یه کلاس گنده اس در واقع ! با اونی که تو دانشکده پزشکی تهرانه فرق داره :)
بذار مردم فک کنن ما دانشگاه تهرانی هستیم دیگه!:)))))
تنبلی خیلی بده!
سلام... مرسی به وبلاگ من سر زدید... خوب یک همکار وبلاگ نویس دیگه هم پیدا کردم...!!!