خنک وخوب

آسمون ابر خاکستری داره می خواد بارون بباره اونم اولین روز تابستون من دوباره ذوق مرگ می شم عین بالون باد میکنم می رم هوا این ذوقو وصل می کنم به مال ۲ ۳ هفته پیش اون خنکی وسط خرداد نم نمای بارون که با دونه دونه اش که رو صورتم می ریخت قند تو دلم آب می شد بذار بهت بگم اون شب که زهره(که سیاره ی ماه تولدم هم هست) درخشان ـ درخشان تو آسمون بود دویدم و پریدم رو پشت بوم اونقد بهش نگاه کردم حتی داشتم عاشقش می شدم خب چیه؟!تازه هر لحظه حس میکردم آدم فضایی ها بیان دنبالم ببرتم کی می فهمید؟هیشکی!هی راستی چند شب پیش دیدی زهره و ماه چقد نزدیک بودن به هم؟!(اسمش اختفای ماه و زهره بود چه بی سلیقه!) حالا هم که یکی از دوستام داره کم کم از دست یه بحران بد خلاص می شه. آها یادم رفت بگم آلرژیه تقریبا کلی دس از سرم بر داشت فقط می خواست پارسال یه چند ماهی حالمو بگیره حالا هم یه خارش کوچولوی گهگاه آرنج یا پشت گردن می تونه تلنگر خوبی باشه واسه بیشتر رعایت کردن(آلرژن ها رو میگم!)درخواست انتقالی و مهمانی هم برن واسه خودشون حوصلشونو ندارم دیگه ٬هوارو چه خنکه!

نظرات 19 + ارسال نظر
توپولی جمعه 1 تیر 1386 ساعت 02:15 ب.ظ http://topoli6612.blogsky.com

بین جملات گم شدم...

چقدر جالب میشد اگر آدم فضایی ها برای بردن من هم می آمدند...
اگر به سراغت آمدند نشانی من هم بده...

موفق باشی

پویا جمعه 1 تیر 1386 ساعت 03:22 ب.ظ http://pooyamcs.blogsky.com

سلام
تبادل لینک؟

جوراب پاره و انگشت آزاد جمعه 1 تیر 1386 ساعت 07:56 ب.ظ

خیلی جالب بود..بدون نقطه....اینجا هم هوا ابریه...همونجوری که گفتی...

آزاده شنبه 2 تیر 1386 ساعت 08:59 ق.ظ http://ava.7.persianblog.com

این پستت چقد فرق داشت با بقیه؟!!!! مثل خودت بود این پستت!!!!(:
خوبه که آلرژیه رفته! تو این همایش می تونی پیتزا مخصوص بخوری:دی!

امین شنبه 2 تیر 1386 ساعت 06:11 ب.ظ http://amin-k.persianblog.com

منم گاهی از این ذوقها می‌کنم...
خیلی حال می‌ده...

Panda شنبه 2 تیر 1386 ساعت 11:39 ب.ظ http://dr-panda.persianblog.com

چقدر توی تابستون یک روز خنک و توی زمستون یک روز گرم می چسبه...!!! کجا می خواستی مهمان شی...؟!!

نگارنده یکشنبه 3 تیر 1386 ساعت 11:05 ب.ظ http://negarestan64.persianblog.com

ویلیش کن! D:

نگارنده یکشنبه 3 تیر 1386 ساعت 11:14 ب.ظ http://negarestan64.persianblog.com

جانم D:

نگارنده یکشنبه 3 تیر 1386 ساعت 11:22 ب.ظ http://negarestan64.persianblog.com

عجب ژانگولر بازی شداD: می بینم که می مونی پیش خودمون :* لات بازیامون که سر جاش خواهد بود! D: :))))

پیام سه‌شنبه 5 تیر 1386 ساعت 08:14 ب.ظ http://www.payamsn.persianblog.com/

سلام.تابستون یک زمانی واسه تعطیلاتش خوب بود و الان فقط واسه میوه هاش برام خوبه

Jozeph پنج‌شنبه 7 تیر 1386 ساعت 03:30 ب.ظ http://jozeph.blogfa.com

بچه ها برف
توهم
خیال
.
.
.
دارن تشکهاشون رو پنبه زنی میکنن!

مصطفی پنج‌شنبه 7 تیر 1386 ساعت 05:08 ب.ظ http://poshtekooh.blogspot.com

زمینی باش و فضایی ها را بگذار به حال خودشان

ریحان جمعه 8 تیر 1386 ساعت 11:46 ب.ظ http://dr-reihan.persianblog.com

هه هه! ای حال می ده تو این هوای خنک بخوابی... و صدای زنگ نرسینگ رو هم نشنوی که بیدارت کنه بگه مریض درد داره!

عرفان سه‌شنبه 12 تیر 1386 ساعت 09:03 ب.ظ http://www.shabgardemahtabi.blogfa.com

به نظرم اینقدر راحت از یه احساس آرامش نوشتن خیلی جالبه.
با نگاهی که به پستای قبلیت انداختم فک کنم خیلی حال اون لحظت واست متفاوت و شیرین بود!!! :)

همشهری کاوه چهارشنبه 13 تیر 1386 ساعت 12:33 ق.ظ

من کلی زیر بارون راه رفتم

نفس پنج‌شنبه 14 تیر 1386 ساعت 11:28 ب.ظ http://www.durughgoo.blogfa.com

این الان ته ابراز احساساتت بود ؟!
: دی

آره زهره و ماه رو منم دیدم عالی بود
بیا اونورا

فعلا !!

Panda جمعه 15 تیر 1386 ساعت 12:20 ب.ظ http://dr-panda.persianblog.com

تو که هنوز آپدیت نکردی...!!!
این رفرم هم دردسری شده ها...!!!

مریم جمعه 15 تیر 1386 ساعت 09:02 ب.ظ http://incidentaloma.persianblog.com

انتقالی
میخوای فرار کنی؟

شمسی خانوم سه‌شنبه 19 تیر 1386 ساعت 03:12 ب.ظ

اختفای ماه و زهره رو احساس می کنم من هم دیدم... و به عباس آقا هم نشون دادم. ولی کجا بودیم آخه که هوا اون همه صاف بود و ستاره ها پیدا بودن؟
خوشحالم که خوبی... به این حال خوب احتیاج داشتی.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد