نخود

این بخشی از مکالمه ی من با دوستم در ۳ تیره :(شروع این مکالمات از پارسال ترم ۴ که بهداشت ۲ داشتیم و گلاب به روتون بحث اسهال و اینا توش بود!باید با یه لهجه ی خاص مثل بچه ی رشتی یا یه همچین چیزی خونده شه)

من:این ۳ روز که تابستون اومده بچه رو عین بادکنک وصل کردم به درخت اسهال نگیره٬آره ه ه! 

دوستم:اا تو که گفتی نخود بریزی تو گوشش بهتر جواب میده!

من:ممد بچه ی همسایه چند روز پیش کیشمیش آورد با نخودای ما خورد همه تموم شد تازه بهش گفتم این نخوده آشه گفت خنگیا ما لوبیا چش بلبلی تو آجیل عیدمون می ریزیم!

خب این مال اول امتحانا بود حال الانمو می شه حدس زد ترجیح می دم در مورد وضعیتم تا وسط مرداد چیزی نگم!

سلام نکردم چون خجالت می کشیدم بعد ۳ هفته!