دنده هوایی

نشستی اون بالا یا مثلا بهشت معشوقت یا چه می دونم عاشقت داره خفه می شه اینجا از روز مرگت اونوقت تهش میای تو خوابش؟اونم معلوم نیس واقعا روح خودت بوده یا افکار اون طفلک که داره روانی می شه

خب بگیر ببرش بدبختو اه!وساطتی چیزی


پی نوشت:کسی نمرده این اطراف

دنده هوایی از اون بچه هه تو 10 کیارستمی یاد گرفته بودم

تابستان _ خر

90 روز داخلی(اکثرا روی اعصاب) هفته ی پیش تموم شد

روز امتحان واسه اینکه حال یک عده گرفته شه تصمیم بر شفاهی بودن علاوه بر کتبی گرفته شد و نتیجه اینکه مردیم از استرس دهنم هم آفت زد و هنوز بعد یه هفته خواب داخلی می بینم هر چند فهمیدیم فرمالیته بود و استادا مهربون هم شده بودن و هدف همونی بود که گفتم.


True

هفته ی گذشته ی خودمو paris je t'aime نامگذاری می کنم وقتی که هر روز از بیمارستان بر می گشتم و بعضی اپیزوداشو دوره می کردم مخصوصا اپیزود Faubourg Saint-Denis

در مورد رابطه ی دختر بازیگر( ناتالی دوست داشتنی) و پسر نابینا بود

از شت گفتن Francine خوشم می اومد

موزیک متنش : True



We're all in the dance

(by Leslie Feist)


روز های بیماری

روز هایی که خودم را بیشتر دوست می دارم وقتی گوشه ای آرام می گیرم و تبم اجازه نمی دهد حتی به چیزی فکر کنم٬سبکی مانند حس مرگی سپید

پروسه ی عجیبی دارد این بیماری ویروسی

 

از دختر اردیبهشتی نازنین٬آقایی که پزشک۷۸ می باشند و آقای بابای نم نم کمال تشکر را دارم که در کامنت های پست قبلی به من یاد آوری کردند که روزی دلم برای این درمانگاه های آموزشی تنگ می شود

زیر زمین

دیروز درمانگاه گوارش با استادی که نفس ما انسان ها می باشد بودیم٬خانم تقریبا چاق و چادری اومد نشست دکتر ازش پرسیدن چند سالته گفتم الان می گه ۵۰ اینا٬گفت نمی دونم ۳۲ می شم دکتر با خنده گفت این که نصف شماست بعد دفترچشو باز کرد گفت خانوم  ۴۵سالته شما

قبلا در کلینیک اندو شده بود نتیجه ش همراهش نبود دکتر دونه دونه با حوصله ازش سوال می پرسید اونم گفت چند تا ضایعه دیدید که خوش بین(خوش خیم) بود٬ما روبروی استاد خیلی خودمونو کنترل می کردیم و نخودی می خندیدیم٬بعد از آخرین سوال خانومه گفت آره که با هم رفتیم زیر زمین!!استاد با لبخند ملیح زد رو پاش و گفت بله منظورتون همکفه و...

بیچاره خانومه حالا سعی می کرد جملشو درست کنه

تصور کنید ما ۵ تا استیجر به همراه اینترن ها و رزیدنتمون!

آهان یک چیز دیگه:اون روز  یه آقاهه با شکم گنده اومد تو استاد یاد یک اصطلاحی افتاد به نام

pseudocyesis یعنی حاملگی کاذب که منشا سایکولوژیک داره و علائم حاملگی هم باهاشه حتی می تونه ۹ ماه طول بکشه٬تو این لینکه گفته

 often resembles the condition in every way except for the presence of a fetus

به قول استاد بعد ۹ ماه باد به دنیا می آد!

دیفال

 

حالا اگر یک عدد ساعت به دیوار دستشویی و حمام می زدند بازهم آرامش داشت؟!

اسم فامیل

جلو اشیا نوشته زاغ پلاستیکی٬وانمود می کردم به اسلاید های استاد بیهوشی توجه دارم و براش توضیح دادم که تولیدش متوقف شده!

پسر عموی یکی از بچه ها یه بار تو بچگی هاش نوشته حمید پلاستیکی

صورتی

برادرزاده ی صورتی من و زهرا دوستم تا حالا همدیگر ندیدن و برای هم نامه می نویسن منم پستچی ام
نامه ی عید دختر صورتی مهربون 10 ساله:
به نام خداوند جهانیان
پنج شنبه 1387.1.2

با سلام خدمت زهرا جان
زهرا جان ببخشید نامه قبلی بدخت بود چون یادم رفته بود و آخر شب توی تاریکی نوشتم (اینجا یه قلب بنفش کشید!البته نامه با صورتی نوشته شده)
راستی سال جدید را به شما و خانواده ی محترمتان تبریک گفته و سال پر از موفقیت و پیروزی را در پشت خود داشته باشید من عکس شما را دیدم شما خیلی خوشگل بودید من خیلی دوست دارم شما را از نزدیک ببینم و این تنها آرزوی من است(اینجا ستاره تصور کنید)

((گلی گم کرده ام))
((در باغ هستی))
((فراموشم نکن آن گل تو هستی))


Rain On Me

جوزف لطف کرد و منو به بازی ۶ کلمه ای دعوت کرد

جمله ی من:چرا همیشه بارون رو من می باره؟!

ترجمه ی اینه:

اول دبیرستان تو فرجه ی(اون موقع اصلا نمی دونستم چیه)امتحان ریاضی ترم دوم از این آهنگ و کلیپش خوشم اومد٬ یادمه سرما خورده بودم و تب شدیدی داشتم برادرم هم به من روحیه می داد.  
این جمله از اون موقع جزو شعارهام شد٬چند مدت پیش دیدم روی در میز تحریر قدیمیه هم نوشتم
 
 
I cant sleep tonight
Everybody saying everythings alright
Still I cant close my eyes
Im seeing a tunnel at the end of all these lights
Sunny days
Where have you gone?
I get the strangest feeling you belong
Why does it always rain on me?
Is it because I lied when I was seventeen?
Why does it always rain on me?
Even when the sun is shining
I cant avoid the lightning
I cant stand myself
Im being held up by invisible men
Still life on a shelf when
I got my mind on something else
Sunny days
Where have you gone?
....
الان درست بازی کردم؟(پیچیده ساختن ساده ها!)
طبق معمول همه دعوتید(وبلاگی و غیر وبلاگی نداره!)
 
ااا یهو بارون شروع شد چقدر خوشحالم الان. 
 
 

تابستان خفن


-کلاس چندمی؟
-می رم دوم

از بعد از ظهر آخرین امتحان ثلث(دقیقا چرا سه بار در سال امتحان می دادیم؟) تا31 شهریور با غرور خاصی این جوابو می دادم