نازنین

 

دیشب به این فکر کردم که ۳.۵ سال دیگه(۱۳۹۰)پزشک٬نام خواهم گرفت حس کردم انگار می خوام بچه به دنیا بیارم(یه همچین چیزایی) و چنین شد که حس مسئولیتم دوباره شدت گرفت!

توضیح :این فکرم درست بعد از تماشا کردن دو فیلم Just Like Heaven  و Juno پشت هم٬ سراغم اومد و احتمالا طبیعیه

از موارد دیگر می تونم به ۴شنبه گرند راند داخلی اشاره کنم که تو ذهنم پشت یه میز نشسته بودم و انگشتامو به ترتیب و ریتمیک با عصبانیت به میز می زدم و به خودم چپ چپ نگاه می کردم٬نتیجه اش اینکه غروبش بالاخره شروع کردم به خوندن نورولوژی امینف

 

مامان شده چند ماه ازمن بزرگتره ٬دختر نازنینش ۶ ام به دنیا اومد و به خاطر اون ۶ ماه دیگه استیجر می شه تمام این مدت با ما سر کلاس بود و استرس های امتحان های فیزیوپات ۲ و قبلش ۱ و من نمی تونم درک کنم٬آرامش و تقدس خاصی تو نگاهشه

 

نظرات 11 + ارسال نظر
پدر(نم‌نم) جمعه 23 فروردین 1387 ساعت 02:23 ب.ظ http://father78.persianblog.ir

روزی تو نیز مادر می‌شوی و درک خواهی کرد...

دکتر سینوحه جمعه 23 فروردین 1387 ساعت 05:54 ب.ظ http://www.doctorsinohe.persianblog.ir

هر نوزادی که به دنیا میاد معنیش اینه که خداوند هنوز از بشر نا امید نشده

لورکا چهارشنبه 28 فروردین 1387 ساعت 10:58 ب.ظ http://shabgerye21.persianblog

سلام...از روز قبل از امتحان جراحی به بعد ازت خبری ندارم...امتحان سخت بود؟ عفونی ما که خیلی سخت بود...

FM شنبه 31 فروردین 1387 ساعت 10:15 ب.ظ http://reeve.blogfa.com/

وای
همه ی دخترا دوس دارن مامان بشن

نازنین سه‌شنبه 3 اردیبهشت 1387 ساعت 01:33 ق.ظ http://www.shiny-star.blogfa.com

من هر مامانی رو مامان نمی دونم.

علی سه‌شنبه 3 اردیبهشت 1387 ساعت 11:15 ب.ظ http://medicineman.persianblog.ir

امان از این امینف!!

هستی چهارشنبه 4 اردیبهشت 1387 ساعت 10:59 ب.ظ http://hasti27.persianblog.ir

مامان شدن حین درس!!! واقعا تو مغزم نمیگنجه!

Jozeph پنج‌شنبه 5 اردیبهشت 1387 ساعت 08:02 ب.ظ http://jozeph.blogfa.com

مادر بودن هم خیلی سخته ها...
من که هیچوقت نمیخوام تجربه اش کنم

ریحان جمعه 6 اردیبهشت 1387 ساعت 12:41 ب.ظ http://dr-reihan.persianblog.ir

من نفهمیدم حس مسولیت چطور باعث شد تو کراند راند داخلی تصمیم بگری امینف بخونی؟! :))

شمینللی شنبه 7 اردیبهشت 1387 ساعت 02:12 ب.ظ http://shaminelli.blogfa.ir

هیچکدام رو ندیدم متاسفانه ٬ حتی نمی تونمم بگم که حست رو درک میکنم !
البته درک میکنم اما نمی تونم ادعا کنم . همین .

جوراب شنبه 7 اردیبهشت 1387 ساعت 06:44 ب.ظ

من خیلی دوس دارم جونو رو ببینم. ندیدم هنوز. واااااااااااای گرند راند داخلی... الن دیگه حتما تموم شده به خوبی... ما هم استاژر بودیم یه هم دوره ای داشتیم یه سال ازمون بزرگتر بود. مامان شده بود هیچ وقت نتونستم درکش کنم...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد