امروز سالروز میلاد هوشنگ مرادی کرمانی٬نویسنده ی فوق العاده ی دوست داشتنی با ذهنی بسیار زیباست
کتاب نخل ٬داستان نخل:
نخل مراد تو آبادی شان٬حسابی پا گرفته بود.بزرگ و بزرگ می شد.تنه اش کلفت می شد و شاخ و برگش زیاد.سبز ـ سبز٬شاداب٬زمستان و تابستان.با سرما و یخبندان اخت شده بود.هرچند خرما نداشت.عجیب بود مردم آبادی جور دیگری به اش نگاه می کردند.مثل سرو.پر از افسانه که دهان به دهان می گشت٬مقدس.
بعد از زلزله بم از مرادی کرمانی دعوت کرده بودند٬و چه زیبا از نخل گفتند وقتی مادرشون رو براشون تجسم می کرد با شاخه برگ های رقصان در باد مانند موهای مادرشون(جملات دقیقا در ذهنم نیست٬سعی کردم تصویر ذهنیمو پیاده کنم)
مرادی کرمانی جزو افرادی است که بخشی از خاطرات کودکی ما رو رقم زده.. امیدوارم سلامت باشند...
سلام دوست خوبم .... کافی شاپ با مطلب طنز هدیه ای برای خانم ها به روز می باشد.... خوشحال میشم یه سر بزنی... خبرنامه وبلاگ هم راه افتاده میتونی عضو خبرنامه بشی.... با نظرهای قشنگت کمک کن تا کافی شاپ اونجوری بشه که دوست داری.....
سلام
من قصه هاشو خیلی دوست دارم
براشون آرزوی سلامتی و موفقیت روزافزون دارم
هوشنگ مرادی کرمانی = قصه های مجید
قصههای مجیدش واسه همه ما خاطرخ هست...
مبارکه...
یه داستان کراوات داره توی قصه هاش . یکی هم اون داستانی که مجید می خواست سیبیلش رو بتراشه :))))))
میمیرم براشون .
کارش درسته .
سلام ... به ما هم سر بزنید . وبلاگ تازه تاسیس ما به کمک احتیاج داره .... خوشحالمون می کنی
مرسی از حضورت.موفق باشی!
هوشنگ مرادی کرمانی خیلی گله...خیلی
جدا از قصه های مجیدش من از این داستان نخلش هم خوشم میاد...اما خب تهش یه جورایی بزرگونه تموم شد .اما قشنگ بود بازم