نخود

این بخشی از مکالمه ی من با دوستم در ۳ تیره :(شروع این مکالمات از پارسال ترم ۴ که بهداشت ۲ داشتیم و گلاب به روتون بحث اسهال و اینا توش بود!باید با یه لهجه ی خاص مثل بچه ی رشتی یا یه همچین چیزی خونده شه)

من:این ۳ روز که تابستون اومده بچه رو عین بادکنک وصل کردم به درخت اسهال نگیره٬آره ه ه! 

دوستم:اا تو که گفتی نخود بریزی تو گوشش بهتر جواب میده!

من:ممد بچه ی همسایه چند روز پیش کیشمیش آورد با نخودای ما خورد همه تموم شد تازه بهش گفتم این نخوده آشه گفت خنگیا ما لوبیا چش بلبلی تو آجیل عیدمون می ریزیم!

خب این مال اول امتحانا بود حال الانمو می شه حدس زد ترجیح می دم در مورد وضعیتم تا وسط مرداد چیزی نگم!

سلام نکردم چون خجالت می کشیدم بعد ۳ هفته!

 

نظرات 6 + ارسال نظر
پیام جمعه 22 تیر 1386 ساعت 07:25 ب.ظ http://www.payamsn.persianblog.com/

سلام.ممد بچه چندم خانواده بود؟

نگارنده جمعه 22 تیر 1386 ساعت 08:25 ب.ظ http://negarestan64.persianblog.com

:))))
سایکوز!

نگارنده جمعه 22 تیر 1386 ساعت 08:31 ب.ظ http://negarestan64.persianblog.com

آها! هذیان گزند آسیب!!!!!!!

حمیدرضا جمعه 22 تیر 1386 ساعت 09:37 ب.ظ http://2392hn.persianblog.com

سلام. خوب واقعا روش جالبی بود برای درمان!!!!!!!!! اما واقعا لوبیا توی اجیل.......

نگارنده جمعه 22 تیر 1386 ساعت 11:22 ب.ظ http://negarestan64.persianblog.com

راستی ممد دست تو دماغش نمی کرد؟!

جوراب یکشنبه 24 تیر 1386 ساعت 12:46 ق.ظ

:))))))))))))))

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد