لبخند شیرین کوچولو

مثل همون دختر کوچولو که دنبال یه خانوم دیگه که با مامان اشتباه گرفتتش می دوه بعد وقتی متوجه میشه ـ با اینکه چند ثانیه بیشتر از مامانش دور نشده ـ ترس تمام وجودشو می گیره ولی سریع جای اون غم تو چهره ش با دیدن مامانش که هنوز همونجا (شاید پشت ویترین)ایستاده و بهش اشاره می کنه٬ یه لبخند شیرین می شینه و با تموم وجود می پره طرفش.

آره درست شبیه همین بود...

 

نظرات 16 + ارسال نظر
نگارنده سه‌شنبه 15 خرداد 1386 ساعت 05:51 ب.ظ http://negarestan64.persianblog.com

این اتفاق تو بچگی برای من هم افتاد! :) خیلی بده ها خیلی بد!! اینکه بچه باشی و فکر کنی گم شدی تو خیابون!!

آزاده چهارشنبه 16 خرداد 1386 ساعت 10:57 ق.ظ http://ava.7.persianblog.com

کاش بشه جای همه ی ترس هامون رو یه لبخند شیرین به همین سادگی بگیره...کاش...با خوندن متنت حسرتش دوباره تو دلم زنده شد/۱

دکتر سینوحه پنج‌شنبه 17 خرداد 1386 ساعت 06:46 ق.ظ http://www.doctorsinohe.persianblog.com

آخ من این لحظه رو بچگی تجربه کردم ... چقدر لحظه بدی بود

میترال پنج‌شنبه 17 خرداد 1386 ساعت 11:57 ق.ظ http://tabib_mshd.persianblog.com

لبخنده قشنگه

رضا پنج‌شنبه 17 خرداد 1386 ساعت 07:26 ب.ظ http://www.doci85.persianblog.com

سلام
آخ که چه لحظه بدیه این گم کردن و چه لحظه خوبیه این پیدا کردن. فکر کنم همه تجربه اش کرده باشن.

هستی جمعه 18 خرداد 1386 ساعت 01:05 ق.ظ http://hasti27.persianblog.com

آخ آخ تو بچگی واسه منم یه بار این اتفاق افتاده! :(

Jozeph جمعه 18 خرداد 1386 ساعت 08:36 ق.ظ http://jozeph.blogfa.com

پس
چه قشنگ بوده....

آرمین جمعه 18 خرداد 1386 ساعت 04:47 ب.ظ http://sunflowerinlove.blogfa.com

چه حس قشنگی توش بود

جوراب پاره و انگشت آزاد جمعه 18 خرداد 1386 ساعت 08:27 ب.ظ

چه حسی..چه حسی چه ترسی وقتی می بینی اونیکه دنبالش میری مامانت نیست و چه ارامشی..وقتی مامانتو پیدا می کنی ..من اینو تجربه کردم....

کورال شنبه 19 خرداد 1386 ساعت 10:12 ق.ظ http://carpediem.blogfa.com

حس قشنگ همین پیدا شدنه است...

shaminelli یکشنبه 20 خرداد 1386 ساعت 02:41 ب.ظ http://shaminelli.blogfa.com

برای منم خیلی پیش میومد . با این تفاوت که همیشه گم میشدم و به این زودیها هم پیدا نمیشدم :)
همین شد که در سن ۱۰ سالگی با نزدیک به ۸۵ سانتی متر قد به تنهایی مسافت ۴تا ۵ کیلومتر رو خودم با اتوبوس برم مدرسه و بیام و هیچوقت نترسم و خودمو گم نکنم

shaminelli دوشنبه 21 خرداد 1386 ساعت 02:15 ب.ظ http://shaminelli.blogfa.com

روی همین حساب هم هست که هیچ حس مشترکی با این پست ندارم :)
اما فکر کنم حس خوبی باید باشه
پیشم بیای پیشت میام . دروغ نگیم به همدیگه

پدر دوشنبه 21 خرداد 1386 ساعت 11:45 ب.ظ http://father78.persianblog.com

چه تصویر آشنایی

FM سه‌شنبه 22 خرداد 1386 ساعت 01:00 ق.ظ http://www.reeve.persianblog.com/

SeE

پیام سه‌شنبه 22 خرداد 1386 ساعت 09:20 ب.ظ http://www.payamsn.persianblog.com/

سلام.چه لحظه قشنگی رو با نوشتنت به تصویر کشیدی.خیلی ساده و بی الایش

کورش(k2-4u) دوشنبه 28 خرداد 1386 ساعت 01:13 ق.ظ http://k2-4u.com

سلاموبلاگزیباییداریبهمنهمسربزنتکتولزیکدشمنسرسختبرایپسوردسندرهاhttps://shabgard.org/forums/showthread.php?t=11731http://takfanar.persiangig.com/Cracked/myf/zip/help Tak Tools 2 Beta.GIFhttp://takfanar.persiangig.com/Cracked/myf/zip/Tak Tools 2 Beta.zipSendtoallPlz

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد